چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
امروز:

مجوز پایگاه خبری پسین جنوب

 
A+ A A-

پنجاه سال پیش

تقدیم به نخستین معلم دهکویه : حاج غلامرضا بستگان

به قلم: حسن هوشمند

پایگاه خبری پسین جنوب : سال 1351 من دانش آموز سال اول مدرسه راهنمایی دهکویه بودم . در آن زمان چون ساختمان مدرسه راهنمایی زارعی هنوز احداث نشده بود ، کلاس های ما  در مدرسه مدنی برگزار می شد .  آن سال ما برای نخستین بار با ورزشی جدید آشنا شدیم که فهمیدیم نام آن بسکتبال است. قبل از تهیه وسایل و ابزار بازی بسکتبال ،  معمولا در زنگ تفریح یا ورزش  ، توپی را به وسط حیاط پرتاب می کردند و تمام دانش آموزان بدنبال آن می دویدند بدون این که از نظم خاصی برخودار باشد ،  .در آن بازی نابرابر، هرکس قوی تر بود بدون تردید بیشتر توپ را تصاحب می کرد و ضعیف ها فقط بدنبال توپ می دویدند بدون این که یک بار بتوانند آن را به دست آورند .در نخستین روز های نصب پایه های بسکتبال در دوطرف زمین ، هیچ یک از بچه ها با این بازی  آشنایی نداشتند. اما خوشبختانه دوتن از معلم ها از بازیکنان خوب بسکتبال در زمان دانش آموزی خود بودند . آقایان غلامعباس رحمانیان جهرمی که معلم حرفه وفن در مقطع راهنمایی و غلامرضا بستگان که از معلم های خوب بومی دهکویه بودند که در مقطع ابتدایی تدریس می کرد .گفتنی است نیاز والی اصفهانی نیز که در آن زمان به عنوان سپاه ترویج و آبادانی دوره خدمت سربازی را می گذراند بعد از ظهرها در امر آموزش بسکتبال به ما کمک می کرد . نیاز والی یکی از ورزشکاران تمام عیار آن زمان در میان معلم ها بود، که در همه ورزش ها از جمله والیبال  ، پینگ پنگ و بسکتبال در حد عالی مسلط بود . البته به این موضوع اشاره کنم  که مرحوم علیرضا دهقان یک سال زود تر از آقای بستگان شغل معلمی را برگزیده بود . اما محل کار آقای دهقان روستای زروان از توابع بخش صحرای باغ بود. مرحوم علیرضا دهقان مدتی نه چندان طولانی در زروان خدمت کرد. سپس با توجه به نفوذ مرحوم زارعی به رغم تعهد خدمت در زروان،او را به دهکویه منتقل کردند.  همچنین ذکر این مطلب برای ثبت در تاریخ دهکویه لازم است که در دهه چهل آقای عبدالحسین نوشادی هم مدتی کوتاه به عنوان معلم در دهکویه خدمت کرد. اما چون مدرک تحصیلی ایشان همچون آقای دهقان پایین و در حد ششم ابتدایی بود وطبعا حقوق خوبی دریافت نمی کرد، از ادامه خدمت انصراف داده و به کویت رفتند . آقای بستگان از نخستین روز شروع بکار در دهکویه بود. هرچند بعد ها برای مدت دو سال به روستای کورده منتقل شد. و مجدد به دهکویه بازگشت .غلامرضا بستگان متولد دی ماه  سال 1318می باشد ، سال 1326 که در دهکویه مدرسه تشکیل شد به همراه تعدادی از کودکان آن زمان از جمله مرحوم سید هاشم حسینی ، مرحوم حسین رفتاری ، حیدر عطایی و چند نفر دیگر که من در کتاب «دهکویه در پبوند با تاریخ و فرهنگ لارستان » از آنها نام برده ام به مدرسه رفت .سال 1330 هنگامی که کلاس چهارم ابتدایی بود یک اتفاق تاریخی در لارستان رخ داد. بدین شکل که مرحوم آیت الله سید علی اصغر موسوی لاری فرزند مجاهد بزرگ آیت الله سید عبدالحسین لاری از سفر یکساله تهران که برای رهایی لاری های در بند رفته بود باز می گشت . درآن تاریخ بزرگ ترین اسقبال از آن رهبر مذهبی به عمل آمد. به طوری که برخی از منابع تاریخی نوشته اند مردم لار ، کورده ، دهکویه و سایر مناطق تا دو راهی بنارویه معروف به آب باریک به استقبال رفتند . اوج جمعیت استقبال کننده حد فاصل لار و دهکویه بود.در آن روز قرار بود غلامرضا بستگان دانش آموز کلاس چهارم از روی یک متن خوش آمد گویی که مدیر مدرسه تهیه کرده بود ، قرائت کند. اما سیل جمعیت به حدی بود که امکان این خوش آمدگویی میسر نبود ،  به ناچار یکی از اهالی دهکویه آقای بستگان را بر شانه های خویش نشاند و او آن متن را به زیبایی قرائت کرد به طوری که حضرت آیت الله سید علی اصغر بسیار خشنود شده و هدیه ای را به غلامرضای نوجوان اهدا کرد . غلامرضا بستگان بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی جهت ادامه تحصیل در مقطع متوسطه به لار رفت . تا آن زمان بعد از مرحوم حاج احمد علی زارعی که در شیراز تحصیل کرده و موفق به اخذ دیپلم شده بود ،  تنها تحصیل کرده در مقطع متوسطه ایشان بودند که پایه دهم را به اتمام رساندند.  اما چون سال 1339 زلزله شهر لار و سال 1340 دهکویه را  ویران کرد ، به ناچار ترک تحصیل کرده و در آذر ماه سال 1341برای نخستین بار در کلاسی که از تخته و چوب ساخته بودند و به خانه تخته ای معروف بود، به معلمی  مسغول شد .آقای غلامرضا بستگان همچنین از  ورزشکاران خوب و توانمندی بود که در زمان دانش آموزی در رشته های والیبال ، بسکتبال ، و دوومیدانی بازی کرده وبه همراه تیم منتخب لارستان به مسابقات شهرستانی در رشته دو و میدانی اعزام ودر میان همکاران لارستانی خود شهرتی بسزا داشت . غلامرضا بستگان فرزند حاج الهیاربود.  مرحوم حاج الهیار از مردان نیک و خوش نام وخیر دهکویه بود ،که در آن سال های سخت  و قحطی ، یعنی حدود نود سال پیش به رغم مشکلات فراوان چهار –پنج  کودک بی سرپرست راکه پدر و مادر خود را از دست داده بودند به فرزندی قبول کرد و همچون فرزندان خود بزرگ نمود و آن ها را به بار رساند .غلامرضا بستگان  حق زیادی برگردن کلیه کسانی دارد  که در دهه های چهل، پنجاه ، شصت و اوایل دهه هفتاد در مدرسه مدنی دهکویه درس خوانده اند  و به نوعی پدر علمی این قشر عظیم از جامعه دهکویه محسوب می شود .از ویژگی دیگر آقای بستگان این که در تمام عمر گران بها و ارزشمند خود به سلامت و با شرافت زندگی کرده است . جناب غلامرضا بستگان در اول مهر ماه 1372 پس از سی سال خدمت صادقانه  به افتخار بازنشستگی نایل شد وهم اکنون در سن هشتاد و چهار سالگی الحمدلله در دهکویه به سلامت زندگی می کنند و من به عنوان کسی که حق معلمی بر گردنم دارد این مقاله را به آن مرد فرهیخته تقدیم می کنم ، ان شا الله عمرش دراز باد .

قبل از این که به بازی بسکتبال بپردازم،  لازم است به این موضوع اشاره کنم که در اوایل دهه پنجاه که من در دهکویه درس می خواندم علاوه بر آقایان بستگان و دهقان معلم های دیگری نیز که زادگاهشان دهکویه است  مشغول به کار بودند. هر چند  که من افتخار شاگردی آن ها را نداشته ام،  اما لازم است در این فرصت ذکر خیری از آن ها بشود .آقای حسین محرر نوه مرحوم ملا عباسعلی خوش نویس معروف دهکویی که خدمت سربازی خود را به  عنوان سپاه دانش در روستای بردسیرازتوابع استان کرمان گذرانده بود، به عنوان  معلم در مقطع ابتدایی به دهکویه آمد و سال ها در زادگاه خود خدمت کرد . آقای اصغر تبیان فرزند مرحوم سید محمد تبیان  روحانی دهکویه نیز پس از اتمام دوره دوساله دانش سرای مقدماتی لار سال های طولانی در مقطع ابتدایی بخصوص پایه اول تدریس کرد . آقای عوض بایگان نیز سال های نخست خدمت خود را در دهکویه و در مقاطع ابتدایی و راهنمایی تدریس کرد که ان شاالله همگی به سلامت و از عمری طولانی برخوردارباشند.

یک سال بعد ، اوایل بهمن ماه سال 1352 آقای ابراهیم میراحمدی مدیر مدرسه اعلام کرد تیم بسکتبال مدرسه راهنمایی زارعی برای انجام یک بازی دوستانه با تیم مدرسه رازی به شهر لار اعزام خواهد شد و این اتفاق دو هفته بعد رخ داد. امروز به مدد وسایل ارتباط جمعی و وجود فضای مجازی برای یک کودک دوازده سیزده ساله مهم نیست که حتی به پایتخت کشور برود. اما در آن زمان ما دلهره زیادی داشتیم .دلهره از این که ممکن است سطح بازی آنها با ما بسیار متفاوت بوده و با اختلاف زیادی شکست بخوریم . به هر حال روز موعود فرا رسید و تیم دهکویه به عنوان نخستین تیم ورزشی این روستا ، بامداد یک روز چهارشنبه با مینی بوس مرحوم رضا کریم پور معروف به آقا رضا عازم لار شدیم . تیم دهکویه متشکل از آقایان غلام عباس رحمانیان سرمربی ،  ایراهیم میراحمدی سرپرست ،  مرحوم ابوالحسن صبوری و دو سه نفر دیگر که  تیم را همراهی می کردند ، بود .بازیکنان تیم عبارت بودند از: مرحوم ذولفقار چراغی ، مرحوم ماشاءالله مگردان ، مرحوم مختار اسماعیلی ، حسن هوشمند «کاپیتان  تیم » رمضان بازرگان ، حسین خورشیدی وصنعلی شمسی .پنج بازیکن اصلی و دونفر ذخیره . سال های بعد روزگار برای هرکدام از اعضای آن تیم  سرنوشتی را رقم زد . مرحوم ذولفقار چراغی که ساکن شیراز و کاسب کار بود ، یک روز هنگام تمیز کردن اسلحه کمری ناگهان اسلحه شلیک شده و گلوله به صورتش خورده و اودر دم جان سپرد .مرحوم ماشا الله مگردان ساکن بندر عباس و کاسب کار شد.بیماری دیابت اورا از پای درآورد .مرحوم مختار اسماعیلی در شهر لار ساکن  و کاسب کاربود که  در جاده فیروز آباد تصادف کرد و در همان لحظه در گذشت . خداوند همه آن یاران دیرین را غریق رحمت فرماید . ساعت ده ونیم صبح مینی بوس حامل تیم دهکویه وارد شهر لار شد . ما را به یک مسافر خانه در خیابان همت بعد از سه راهی گردان بردند و درآن جا ساکن شدیم .نهار را در آن مسافرخانه خوردیم و ساعت حدود دو بعد از ظهر از اداره فرهنگ «آموزش و پرورش کنونی» زنگ زدند ودر مورد رنگ لباس تیم دهکویه سوال کردند .تازه متوجه شدیم تیم دهکویه لباس ورزشی فرم ویک شکل ندارد . ما در تمام این مدت حدود یک سال که تمرین می کردیم با همان لباس کت وشلوار و یا کاپشن و شلوار که به مدرسه می رفتیم،  وارد زمین شده و تمرین می کردیم. حد اکثر کت یا کاپشن خود را بیرون می آوردیم . هیچ کس در اندیشه این نبود که لباس ورزشی  لازم است .اگر یک یا چند نفر شورت و پیراهن ورزشی می پوشیدند هر کدام به یک رنگ و به یک شکل بود . هدف از شرح این داستان آشنایی نسل جوان با شرایط حاکم بر پنجاه سال پیش است و تعجب ندارد یک تیم از روستایی برای نخستین بار به یک مسابقه اعزام شود و لباس ورزشی با آرم مشخص که معرف تیم است ، نداشته باشد .چون در آن زمان ابراهیم میراحمدی مدیر مدرسه راهنمایی دهکویه از احترام خاصی در اداره فرهنگ لارستان برخوردار بود .تیم دهکویه هم به دلیل وجود مرحوم حاج احمد علی زارعی در لار جایگاه خاص خود را داشت . به همین دلیل یک ساعت بعد اعلام شد لباس یک دست سفید برای تیم دهکویه در نظر گرفته شده و در محل مسابقه تحویل خواهد شد .

ساعت پنج بعد از ظهر مسابقه رسما آغاز گردید.  داور مسابقه آقای خلیل لاری « امینی»  که از بسکتبالیست های نامدار لارستان که مربی ورزشی اداره فرهنگ بود سوت آغاز بازی را زد. دقایق اولیه بازی همچنان که پیش بینی می شد، اعضای تیم دهکویه دستپاچه  و مردد بود ند. به همین دلیل چهار امتیاز عقب افتادیم .ناگهان ذولفقار توپی را از محدوده سه امتیازی به طرف سبد تیم رازی پرتاب کرد و به اصطلاح،  مغزی به سبد نشست. غریو شادی از سوی تماشاچی به آسمان بلند شد و ما خود را پیدا کردیم.  از آن لحظه دوتیم شانه به شانه هم پیش رفتند و تا پایان مسابقه همان اختلاف باقی ماند .

ساعت نه شب به دهکویه بازگشتیم و در حالی که  شادی کنان فریاد می زدیم،  مینی بوس آقارضا یک دور کامل در دهکویه گشت و با بوق های ممتد همه را به بیرون از خانه کشاند  . صبح روز بعد در مراسم صبحگاهی مارا  به کنار پرچم و روبروی دانش آموزان فرا خواندند .آقای میر احمدی گزارشی از روند مسابقه برای دانش آموزان ارایه داد و گفت : مسوولان ورزش اداره فرهنگ لارستان بعد از مسابقه دونفر از بازیکنان تیم دهکویه  «هوشمند وخورشیدی » را انتخاب کرده اند ، که چنانچه بتوانند هفته ای سه روز به لار آمده و تمرین کنند آن ها را با تیم لارستان به مسابقات شهرستانی  اعزام می کنند .طبیعی بود در آن زمان چنین امکانی برای حضور هفته ای سه روز در لاررا نداشتیم .اما آنچه مهم بود این که در آن مسابقه ما تاریخ را رقم زده بودیم .

حسن هوشمند – بهمن ماه سال 1402 – دهکویه

 

  

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

اخبار پسین

انتقادات و پیشنهادات

:
:
:

پایگاه خبری پسین جنوب

پل های ارتباطی

  • Pasinejonub.ir

    واتساپ : 09390654684

    رایانامه : pasinejonub@iran.ir

    Instagram.com/pasinejonub

درباره ما

  • هر پَسین دل بی قرار و چِش مَه در

    منتظر تا یُشنُفام از تا خبر

    پایگاه خبری پسین جنوب همراه لحظه های شما با خبرهای ملی، منطقه ای و استان های جنوبی کشور

تمامی حقوق این سایت برای ماهنامه پسین جنوب محفوظ می باشد.